بالأخره روزی که مدتها بود منتظرش بودم فرا رسید،

روز ، روز تولد سارا جونم

بالأخره همه اعداد معکوس شماری که گذاشته بودم به 0 رسید

تا به صفر برسه جون منم گرفت آخه خیلی منتظر بودم تا زودتر امروز فرا برسه

امسال اولین سالیه که به طور رسمی تولد سارا جونمو کنارش نیستم،

سارای من دیگه به  رسید و الان واسه خودش خانومی شده

خوب دیگه سرتونو درد نمیارم

بدون توضیح اضافی میریم واسه مراسم تولد سارا جونی:

گروه موزیک:

ابهت جشن منو کشته

کل هنرمندای دنیا رو جمع کردیم واسه این جشن بزرگمون

تازه کلیم رقاص آوردیم واسه جشنمون

إإإإإإإإإإ، بر و بچ جنگلم که اومدن، همون جنگلهای سیاه منظورمه:

 حتی بومیای جنگلم اومدن:

حالا یه پذیرایی کوچیک تا نوبت باز کردن کادوها بشه:

حالا وقتشه تا سارا جونم کادوهاشو باز کنه:

ای فوضول از اولشم چشماش دنبال کادوها بود، نگاه چقد خوشحاله:

حالا باید سارایی شمعشو فوت کنه و کیک رو برش بزنه واسه مهمونا

کیکشم سفارشیه:

سارا جونم،عشقولی من!

روز میلاد تو، روز صدور شناسنامه عشقه

عشق من مین زادروز تولدت مبارک

امیدوارم که سالهای سال با موفقیت و شادی کنارم زندگی کنی و همیشه از زندگیت لذت ببری...

تا ابد دوست دارم عشق من