دلم تنـــگ است
دلم تنـــگ است از دنیـا چرایش را نمـی دانـم
من این شعـر غـم افـزا را شبی صد بار می خوانم
قســــم بر پاکـی اشکـــــم جوابم را نمی دانم
از آن غـم تا به فرداهـا پر از تشـویش، گریانـم
کنـون با غصـــه می گویـم خداونـدا پشیمانم
الهی تا به کی غمگین در این غم خانه می مانم
بگو با من که سالی چند در این غم خانه مهمانم
ولی یک روز این غم را ز خود آهسته می رانم
موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته