Susa Web Tools
حمید آ - سارا عشق رفته حمید
سارا عشق رفته حمید
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 35446





==================

==================

.

چهارشنبه 90 آبان 25 :: 12:2 صبح :: نویسنده : حمید آ

    دلم بد گرفته    

آهای خدای مهربون

دلم گرفت از این روزا ، از این روزای بی نشون

از این همه دربه دری ، از گردش چرخ زمون

دلم گرفت از آدما ، از آدمای مهربون

از این مترسکای پست ، از هم دلای هم زبون

تو هم که بی صدا شدی ، آهای خدای آسمون

آهای خدای عاشقا ، تویی فقط دل خوشیمون

آره د لم خیلی پره ، از غم های رنگ ووارنگ

از جمله ی "دوست دارم" ، دروغای خیلی قشنگ

دلم گرفت از این روزا ، از آدمای مهربون

از تو که باما نبودی ، از اون خدای آسمون

از اون خدای آسمون




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
یکشنبه 90 آبان 22 :: 1:52 عصر :: نویسنده : حمید آ

شبای رفتن تو

  

شبای رفتن تو شبای بی ستاره ست ، ببین که خاطراتم بی توچه پاره پارست

باهرنفس تو سینه بغض توتوگلومه ، باهرکی هرجاباشم عکس تو روبرومه

آخ که چقدرتنگه دلم برای اون شبامون،کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تودلامون

چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته ،  هوای پاییزی چراتوعشق ما نشسته

سپردی عهدمونو به دست بادوبارون ، منو زدی به طوفان خودت گرفتی آروم

قهرتورامو بسته غم دلمو شکسته ، تواین صدای خسته یاد تو پینه بسته

غروب باز دوباره شب توی انتظاره ، ابرتو نگام نشسته خیال گریه داره

دیشب خیلی حالم بد بود گریه کردم برای تو، برای خودم

برای تو که حتی وقتی قسم می خورم هم حرفاما باور نداری

من به خاطر تحقیرات ، به خاطر تنها گذاشتن من نفرینت نکردم

فقط با چشمای خیسی که نخوابیده بود برا ت دعا کردم




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
یکشنبه 90 آبان 22 :: 12:36 صبح :: نویسنده : حمید آ

 تقدیم به تمام عاشقان به معشوق نرسیده 

       وقتی میشی نیاز من اگه نباشی پیش من

 

               اشکای چشمامو ببین که می ریزه به پای تو

            بازم که بی قرارمو دلواپس نگاه تو

                       تموم هستی منی بمون همیشه پیش من

                                 اگه شدم عاشق تو نذار که بی تاب بمونم

                              لالایی شبام تویی نذار که بی خواب بمونم

                                     دارم برات شعر میخونم شاید کنارم بمونی

                                       فقط یه چیز ازت میخوام همیشه عاشق بمونی

همیشه عاشق بمون ، باشه؟!!




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
شنبه 90 آبان 21 :: 12:35 صبح :: نویسنده : حمید آ
 یاد گذشته
125156549724qkcc8.gif

چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود

جایی که همدمم بود تو لحظات تنهایی و بی کسی

این چند روز چقدر تلخ گذشت

و بالاخره

واقعا نمیدونم چی باید بگم

فقط میتونم بگم به خدا شرمنده تو هستم

تویی که هرچی من بهت بدی کردم تو خوبی کردی

حالا که بهت نیاز دارم تنهام گذاشتی

و درست دیشب همه چی تغییر کرد ورق برگشت

آی دنیا چقدر بی رحمی

خدا میبینی چه دنیای بدیه

جواب خوبی را با بدی میدن

دل شکستن هنره

میبینی

آره میبینی

خسته م

کمکم کن ........




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
جمعه 90 آبان 20 :: 3:42 عصر :: نویسنده : حمید آ
 هیاهوی خاطرات

در هیاهوی خاطرات گذشته به دنبال روزنه ای از عشق و امید میگردم.....

 

به دنبال تکه های گمشده وجودم

سرگردانم در دنیایه غریب آدم ها و بیزارم از این سایه تلخ و سیاه نا امیدی

خسته ام و راهی برای پایان نمییابم و در جست و جوی راهی برای رهایی

رهایی از این بند نفرت

از دنیا بیزارم که با بی رحمی جای خالی ات را به رخم می کشد

و از تیک و تاک ساعت که دقیقه ها و ثانیه های نبودت را پیروزمندانه به رخم میکشد

خدایا پس کجایی

چرا صدای خسته ی دلم را نمیشنوی ...

هان مگر من چه کرده ام؟




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
پنج شنبه 90 آبان 19 :: 6:4 عصر :: نویسنده : حمید آ
 قصه قلبم  

می خندم

اما هیچ کس نمیداند

هر خنده ی من تلخ تر از صد آه  و اشک است

می خندم

اما به تلخی دنیا در دل می گریم

می خندم اما فقط لبهایم

خط مشی لبهایم و قلبم از هم جداست

قصه تلخی ست

قصه قلبی که می گرید

و لبی که میخندد

قصه پر غصه ایست قصه شبهای تنهایی حمید




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
پنج شنبه 90 آبان 19 :: 12:44 صبح :: نویسنده : حمید آ
 چه آسان شکستی ای دل من  

و دیروز چه آسان حمید در خود شکست و فروریخت

 

 

از حمید دیگر چیزی نمانده به جز جسمی پوچ و بی روح و خالی

 

چه بر سر حمید آمد

 

خدایا تو کجا بودی آن لحظه ای که دنیایم فروریخت

کجا بودی لحظه ای که رویایم کابوس شد

کجا بودی لحظه ای که عشقم امیدم زندگی ام همه فروریخت

گفته بودی در دلهای شکسته خانه داری

اما نه نبودی در دل هزار تکه من نبودی

گفته بودی هرگز هرگز تنهایم نخواهی گذاشت اما دیروز تنها بودم تنهایه تنها

و اما ای کاش اکنون دستهای سرد محتاجم را میگرفتی حالا که نیاز به بودنت مثل نفس است برایم

نفس نفس نفس میخواهم.....

منی که از کوچکی خودم دلم گرفته تو بزرگی کن خدای مهربان...

مبادا رهایم کنی........




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
سه شنبه 90 آبان 17 :: 11:53 عصر :: نویسنده : حمید آ
smiley5179.gifدل بکنsmiley5179.gif

 

چرا تو این دنیا به این بزرگی آسمون من یه ستاره هم نداره

اصلا من دارم تاوان چیو پس میدم تاوان غرورم رو یا غرور دیگران رو

سهم من از این دنیا چیه؟چرا آخه؟ چرا؟

اصلا به کدوم امید به کدوم دلیل بسه دیگه

بسه حمید دل بکن

دل بکن از اونایی که فقط از دنیا شکستنت رو یاد گرفتن

دل بکن از اونایی که فقط کارشون رفتنه

دل بکن

اصلا از دنیا دل بکن

بسه

هر چی مجازات شدم به جرم گناهی که خودمم نمیدونم چیه بسه

همه چی بسه

آخه خدا پس من چی؟

هان پس من چی

کجای این قصه م

اولش آخرش

شاید هم مهره اضافیش

باشه

باشه

دل کندم.......




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
دوشنبه 90 آبان 16 :: 9:22 عصر :: نویسنده : حمید آ

 

مقصرم ....

این روزها که نفسی برای کشیدن نیست و آغوشی برای اشک ریختن دلم بدجور هوای گریه دارد

دنبال مقصر میگردم

انگشت اتهامم رو به روی خیلی ها میگیرم اما از ته قلبم از اون ته ته های وجودم یه صدایی فریاد میزنه همش تقصیر خودته خودت حمید

از اینهمه تلخی خسته شده

کاش یه کم فقط یه کم شیرین میشد این زندگی

از این روزها جز خاطره هایی تلخ ...و شبهای پر از کابوس هیچی نیست...هیچی

حمید کجاست؟

چی به سرش اومده

اصلا چی ازش مونده

نمیدونم

حقیقتا نمیدونم

و تو

نقش تو چی بود تو زندگیم خودم هم نفهمیدم

مطمئنم اونی که تو میگفتی نبود

یه عذرخواهی بهت بدهکارم

ببخشم 

و آخر از همه ای خدا

اگه وقت کردی یه سری هم به من بزن

آخه اینجا با یه دل شکسته و یه بغض آماده منتظرت بودم

اگه شد اگه خواستی منو هم ببین

راه دوری نمیره......




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
دوشنبه 90 آبان 16 :: 2:46 عصر :: نویسنده : حمید آ

نمی دونم چی شد که اینجوری شد
نمی دونم چند روزه نیستی پیشم

اینا رو میگم که فقط بدونی
دارم یواش یواش دیوونه می شم

تا کی به عشق دیدن دوبارت
تو کوچه ها خسته بشم بمیرم

تا کی باید دنبال تو بگردم
از کی باید سراغتو بگیرم

قرار نبود چشمای من خیس بشه
قرار نبود هر چی قرار نیست بشه

قرار نبود دیدنت آرزوم شه
قرار نبود که اینجوری تموم شه

یادت میاد ثانیه های آخر
گفتی میرم اما میام به زودی

چشمامو بستم نبینی اشکمو
چشمامو وا کردم و رفته بودی

قرار نبود منتظرت بمونم
قرار نبود بری و برنگردی

از اولش کنار من نبودی
آخرشم کار خودت رو کردی

قرار نبود چشمای من خیس بشه
قرار نبود هر چی قرار نیست بشه

قرار نبود دیدنت آرزوم شه
قرار نبود که اینجوری تموم شه

قرار نبود تنها بری

قرار نبود جدا بشی

قرار نبود یه خواب خوش

تو این همه رویا باشی

به حد کافی دل من ، تو بهت این حادثه مرد

به امیدت سر می کرد ، که از تو هم ساعقه خورد

قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار

بری با عشق خودت من بی خبر از این قرار

قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک

تو باشی سهم آسمون من اسیر دست باد

...




موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته
<   <<   6   7   8   9   10   >