نمی دونم چی شد که اینجوری شد
نمی دونم چند روزه نیستی پیشم
اینا رو میگم که فقط بدونی
دارم یواش یواش دیوونه می شم
تا کی به عشق دیدن دوبارت
تو کوچه ها خسته بشم بمیرم
تا کی باید دنبال تو بگردم
از کی باید سراغتو بگیرم
قرار نبود چشمای من خیس بشه
قرار نبود هر چی قرار نیست بشه
قرار نبود دیدنت آرزوم شه
قرار نبود که اینجوری تموم شه
یادت میاد ثانیه های آخر
گفتی میرم اما میام به زودی
چشمامو بستم نبینی اشکمو
چشمامو وا کردم و رفته بودی
قرار نبود منتظرت بمونم
قرار نبود بری و برنگردی
از اولش کنار من نبودی
آخرشم کار خودت رو کردی
قرار نبود چشمای من خیس بشه
قرار نبود هر چی قرار نیست بشه
قرار نبود دیدنت آرزوم شه
قرار نبود که اینجوری تموم شه

قرار نبود تنها بری
قرار نبود جدا بشی
قرار نبود یه خواب خوش
تو این همه رویا باشی
به حد کافی دل من ، تو بهت این حادثه مرد
به امیدت سر می کرد ، که از تو هم ساعقه خورد
قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار
بری با عشق خودت من بی خبر از این قرار
قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک
تو باشی سهم آسمون من اسیر دست باد
...
موضوع مطلب : سارا . حمید . عشق . تنهایی . از دست رفته